آمریکا را کنار گذاشتیم

ساخت وبلاگ

آمریکا و اروپا و اسرائیل و سازمان ملل متحد، یکجا به زباله دان تاریخ فرستاده شدند. با قبول ادامه آتش بس، حق وتو آنها باطل شد. و لذا طوفان الاقصی یک باطل السحر بزرگ بود. از سال 1947تا کنون پیروزمندان جنگ دوم جهانی، برای خود برتری جویی کرده، حق وتو را تصویب کردند. و با این حق وتو اسرائیل را از حذف شدن مانع شدند. به وسیله همین جرثومه کثیف، قرن بیستم و بیست و یکم مالامال از جنگ و درگیری بود. مسلمان کشی یک رویه معمول شده بود. با اینکه اسرائیل رژیم تروریستی بود، ولی مسلمانها را تروریست اعلام می کردند، تا راحت تر بکشند. با اینکه اسرائیل غاصب بود :با زور تفنگ و ترور فلسطین را اشغال کرد، ولی تبلیغ می کردند که اسلام دین شمشیر است! تا هیچکس قدرت دفاع از اسلام را نداشته باشد. با اینکه خودشان در فکر نابودی بشر بودند: هر نوع وسیله ای را امتحان می کردند.  ولی مسلمانها را نابود گر معرفی می کردند. جنگ رسانه ای آنقدر تیز بود که هر نوع :حرکت مسلمانان را قبل از انجام محکوم می کرد. هیچ اثاری از اسلام ار تخریب انان در امان نبود، ولی می گفتند که اسلام ضد اثار باستانی است. همه تاریخ جهان، همان تاریخ اسلام بود. ولی انها تاریخ بدون اسلام را تدریس می کردند. همه تئوری های علمی و آموزشی از ایران بود، اما آنها علوم و تحقیقات بدون ایران را حمایت می کردند. و مغز های ما را بسوی خود می خواندند. اما اکنون برعکس شده است، همه آنهاییکه به فرنگ رفته اند، سفیر امپراتوری اعظم ایران شده اند. و بزودی رئیس جمهوری همه کشورها، از ایرانی ها یا ایرانی تبارها خواهد بود. اکنون همه چیز برعکس می شود. همه ثروت آمریکا به ایران برمی گردد. زیرا فقط 4تریلیارد دلار ایرانی ها در امریکا سرمایه گذاری کرده اند. بلوکه کردن دارایی، نه از قدرت امریکا، بلکه از  فقر و فلاکت است. اگر پولهای ایران را بدهند، باید به گدایی بروند. کار بجایی رسیده که اسرائیل، از امریکا وام گرفته! تا اموراتش را بگذراند. اگر پول ایران را داده بودند، که نمی توانست وام بدهد. لذا لابی ایرانی در امریکا تقویت شده، نتانیاهو دیگر حرفی برای گفتن ندارد. در طول تاریخ آمریکا، لابی ایران و لابی اسرائیل با هم رقابت داشته اند. ثروت آمریکا در دست یهودیان بود، ولی قدرت ان در دست ایرانیان. که آن را به حزب دموکرات، و جمهوری خواه نسبت می دادند. اما در واقع حزب جمهوریخواه، همان لابی صهیونیستها بود، و حزب دموکرات لابی ایرانی ها. به همین خاطر در موقع جمهوریخواهان، موضع آمریکا نسبت به ایران سخت می شد. و موقع دموکراتها به نفع ایران بود. از کندی گرفته تا کارتر و امروز، نفوذ ایرانی در ان مشخص بود. البته بعد از انقلاب، عده ای از ایرانیان به لابی صهیونیست ها پیوستند. و کفه آنها قوی تر شد. ولی کارتر در مقابل آنها ایستاد. آزادی بیانی که کارتر به شاه تجویز کرد، انقلاب ایران را پربار نمود. لذا صهیونیست ها تشکیلات خود را علنی کرده و آیپک را تاسیس کردند. هدف انها این بود که با هزینه های گزاف، کاندیدهای موردنظر خود را حمایت کنند :تا در ریاست جمهوری رای بیاورند. اما ثروت آنها به ثروت و قدرت ایرانیان نمی رسید. مردم ودادگاهها هم بیشتر با لابی ایران بودند. در زمان انتخاب الگور شاهد بودیم که: لابی ایرانی و صهیونیستی برابر بودند، ولی دادگاه به ضرر الگور رای داد. با ضربه ای که طوفان الاقصی بر پیکر صهیونیزم وارد کرد، لابی صهیونیست ها به گدایی افتادند. و ایرانی ها مالک اصلی امریکا شدند. لذا حق وتو زیرپا گذاشته شد! آنها هم قبول کردند. اما متاسفانه  چین و ترکیه که شریک دزد، و رفیق قافله هستند، در این روند مانع ایجاد کردند. دستور صریح رهبر جهانی ایران، قطع شاهرگ های اقتصادی رژیم صهیونیستی بود. که این روند را به صفر نزدیک کند. ولی انها با افزایش صادرات خود به این رژیم، در مقابل ایران عمل کردند. اما این کار تاثیر ندارد. زیرا که آنها برای پول این کار را می کنند. ورژیم صهیونیستی هم پولی ندارد.

مدیریت عاشورایی...
ما را در سایت مدیریت عاشورایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7mahini6 بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1402 ساعت: 5:07